کیمیاخاتون رمانی تاریخیست که محور قصهی آن زندگی دخترخواندهی مولانا جلالالدین بلخی است. این سرنوشت که علیرغم تأثیرات شگرف آن بر زندگی دو اسطورهی جهان عرفان، شمس و مولانا، در لابهلای سطور تاریخ به عمد یا غیر آن به فراموشی سپرده شده بود، اینک با پرداختی رمانتیک در فضایی شاعرانه جان گرفته و نویسنده ضمن سعی در وفاداری به واقعیات تاریخی ماجرا و حال و هوای زمان و مکان قصه، میکوشد تا خیالپردازانه یکی از پیچیدهترین و اسرارآمیزترین روابط عاشقانه که در زمان خود قونیه را به آشوب کشید و شمس نیز خود در جای جای مقالات به آن اشاره نموده است به تصویر کشیده و جان و جلا بخشد زیرا که منابع موجود هیچ کجا در این رابطه کشف معما نکردهاند. لازم به اشاره است که شرح این ماجرای جذاب بهانهای برای ارائهی جهانبینی نویسنده است که به زعم خودش نگرشی دیگر به عوالم عشقبازیدن با جانجانان است و هرچند بخش اول کتاب آکنده از پردازشهای طبیعتگرایانه و روانشناختی دختری نوجوان است، اما از نیمههای بخش دوم جنبههای شهودی اثر اوج گرفته تا جایی که در صفحات پایانی حال و هوای داستان کاملاً سورئالیستی است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر