يوجين جواني سادهانديش است که تحت تعليمات پدربزرگ خود، دچار غرور شده و خود را در حل و فصل اتفاقات ناگوار، قدرتمند احساس ميکند. به همين دليل سعي ميکند از بروز فلج اطفال که در ناحيه زندگي وي رخ داده جلوگيري کند و مسائل مربوط به جنگ جهاني دوم را حل و فصل کند. امّا عليرغم تلاشهاي وي، بيماري فلج اطفال سرايت پيدا کرده و او خود را ناتوان ميبيند. يوجين در خلال حوادثي که رخ ميدهد، از خداي خود کينه به دل ميگيرد و عدالت او را به قضاوت مينشيند و اين عامل سقوط او را رقم ميزند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر