اینک سعید غافلگیر شده بود و قلبش تپش غریبی داشت. به نظر آمد که این یک اتفاق یا تصادف محض نبود، بلکه چیزی بود که سعید بعدها از آن بهعنوان حادثه یاد میکرد؛ حادثههایی که در آنها سعید بهطور ناگهانی و غیرمنتظره فرحناز را میدید و با دیدنش رنگ از رخش میپرید، چشمانش کمسو میشد و دیگر بهغیر از فرحناز کس دیگری را نمیتوانست ببیند...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر