کلمات کتابي است درباره نويسنده شدن. کشف مرگ، خلاقيت، رياکاري و ابتذال. کلمات کمتر شبيه نوشتههاي ديگر سارتر نيست و گاهي به ويژه در فصل دوم به آثار نويسندگان ذهني نويس رمان نو مانند دوراس و ساروت نزديک ميشود. در پايان کتاب مي نويسد؛ "تا مدتهاي مديدي قلمم را شمشير فرض ميکردم، اما اکنون از ناتواني خودمان با اطلاعم. اما چه اهميتي دارد. کتاب مينويسم. کتاب خواهم نوشت. کتابها لازمند، کتاب نوشتن در هر حال مفيد است. فرهنگ نه چيزي را نجات ميدهد و نه کسي را چيزي را توجيه نميکند اما محصول بشر است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر