ماريوس نوهي آقاي ژيونورمان پس از بگومگو با پدربزرگش كه از ناپلئون و انقلاب كبير فرانسه نفرت دارد، خانهي او را ترک ميكند. نورمان از همان آغاز با ازدواج دختر و دامادش مخالف بوده و اجازه نداده دامادش ماريوس را ببيند. مشكلات ماريوس دانشجوي انقلابي، وقتي بيشتر ميشود كه دل به کوزت زيبا ميبازد.
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر