دكتر جكيل در وصيتنامهاي اموالش را به شخصي به نام هايد ميبخشد. وكيل اترسون، دوستش، تصادفي به رازي وحشتناک پي ميبرد. هايد كه چهرهي نفرتانگيزي دارد، مرتكب جرمي شده و چكي بيمحل با امضاي دكتر جكيل كشيده. وكيل اترسون مطمئن است كه هايد براي تصرف اموال دوستش، او را خواهد كشت...
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر