ببينم آقاكلاغه، تو تا حالا دل هم دزديدي؟ مليكا چون از شب ميترسد قرار ميشود روز بروند دزدي. گربه ميگويد: «آخه مگه روز هم كسي ميخوابه كه ما بريم دلش رو بدزديم؟» كلاغه ميگويد: «من يكيرو ميشناسم كه نويسندهس. شبا بيداره، صبحا ميخوابه.»
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر