«نگران نباش» داستان زندگی دختری است که اعتیاد وادارش میکند در یکی از بحرانیترین روزهای پایتخت، بیخیال همهچیز، خیابانها را در جستوجوی تهیه مواد زیر قدمهایش بگذارد. شادی در خانوادهای مرفه زندگی میکند، اما تنها حلقه ارتباطیاش با آدمهای جهان پیرامون، مواد مخدر است. روزی که زلزله میآید و خیلیها فرار را بر قرار ترجیح میدهند و خانوادهاش آماده میشوند تا به ویلای شمال پناه ببرند، از سفر طفره میرود و به هر شکل ممکن، میخواهد خودش را به ساقی برساند. همین سطرها برای مخاطبانی که هنوز کتاب را نخواندهاند و این یادداشت را از خاطر میگذرانند باید کافی باشد تا بعدها که این اثر را در دستهایشان گرفتند لذت تعقیب داستان را بیشتر مزه مزه کنند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر