کتاب شمایل تاریک کاخ‌ها شامل دو داستان، آتش بندان و شمایل تاریک کاخ‌ها می‌شود. داستان آتش بندان ماجرای مردی زرتشتی است که پس از سال‌ها دوری از وطن و اعتقاداتش، کابوس‌های هولناکی به سراغش می‌آیند و او تصمیم می‌گیرد برای فهمیدن خواب‌هایش به شهر آبا و اجدادیش، یزد، برگردد و به دنبال ریشه‌ی ناآرامی‌هایش بگردد.

شمایل تاریک کاخ‌ها ماجرای دو زوج، ناصر و معصومه و کوروش و سپیده، است که در ضمن بحث‌های همیشگی‌شان درباره‌ی تاریخ و فرهنگ ایران، تصمیم می‌گیرند بعد از مطالعه درباره‌ی تاریخ صفویه به اصفهان سفر کنند. ناصر که شخصیت اصلی و راوی داستان نیز هست، به قدری در تاریخ این دوره غرق می‌شود که شخصیت‌ها و اتفاقات تاریخی برای او زنده می‌شوند ارتباطش را با دنیای واقعی و آدم‌های اطرافش قطع می‌کنند و به او درک جدیدی از روش زندگی می‌دهند.

هر دو داستان بر واقعیت‌ها و اتفاقات تاریخی بنا شده‌اند. آتش بندان از سرگذشت زرتشتیان در ایران می‌گوید و شمایل تاریک کاخ‌ها از عصر صفویه و اقدامات شاه عباس. در هر دو داستان شخصیت‌های اصلی آنقدر در تصورات یا خواب‌هایش غرق می‌شوند که مرز بین واقعیت و خیال را گم می‌کنند و اسیر کابوس‌ها و مالیخولیای خود می‌گردند. سفر که از بن مایه‌های کهن جهانی داستان است در هر دو داستان نقش تعیین کننده دارد و شخصیت‌های اصلی برای فرار یا بهتر فهمیدن کابوس‌هایشان سفر می‌کنند و در پایان سفر به درک جدیدی از خود و زندگیشان می‌رسند. 

بُعد داستانی آتش بندان کمتر از شمایل تاریک کاخ‌هاست و نویسنده موفق نشده حوادث تاریخی را به خوبی با شخصیت اصلیش مرتبط و منطبق کند. به همین علت جاهایی که از دین زرتشتی صحبت می‌شود بیشتر حالتی گزارش وار و تاریخ گونه دارد و به خوبی در متن داستان حل نشده‌است. اما شمایل تاریک کاخ‌ها داستان موفقی است که در عین حالی که در کمال ظرافت اطلاعات مفید و جالبی از بخش‌های کمتر دانسته‌ی تاریخ به خوانندگانش می‌دهد، در لایه‌ی زیرین خود از باورهای عمیق ایرانیان سخن می‌گوید. ناصر، راوی داستان شمایل، نماینده‌ای از فرهنگ ایرانی است که در طول این سفر و در مواجه با تاریخ یکی از پرشکوه‌ترین سلسله‌های سرزمینش، به خودش و تاریخ خانوادگیش رجوع می‌کند و به خیال خود راه حل جدیدی برای فرار از مشکلاتش می‌یابد.