«پرسه زیردرختان تاغ» داستان مهندسی است پرویزنام که برای بازسازیِ یک کاروانسرای تاریخی به روستای بیابانیِ دشت دقیانوس رفته است. داستان باتماسی تلفنی ازطرف مادرپرویز شروع میشود. در طول مکالمه، مادر ازاومیخواهد که برای دیدن پدرزمینگیروفراموشکاروبرادرش که به زودی ازکانادا میآید، به خانه برگرددامابابیتفاوتی پسرش مواجه میشود. پرویز همراه دستیارش «مراد» وبومی دیگری به نام «غلام»، عتیقهای راازخاک خارج کرده وبلافاصله طیِ تعقیب وگریزی، آن راازدست میدهد. این قصه به موازات قصه سارا–دختری که به صورت نامشروع بارداروسپس کشته شده- اززبان راویهای متعددنقل میشود. خاک وبوهای نفرتانگیزِناشی ازآلودگی، بیماری ومرگ درسراسرداستان تکرار شده وتأثیرحسیِ فضاراشکل میدهند فضایی که حسی ازسکوت وسکون به خواننده منتقل میکندوآدمهایش به مُردگان میمانند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر