لنگهی گوشوارهی خاله ناهید گم شد. یعنی از اول بین طلاهایش نبود. کسی هم خیلی دنبالش نگشت. مادر گفت خالهات از بس قرص اعصاب میخورد، خرفت شده. حتما پیشترها گم کرده. بدتر از همه خود خاله نگار. حلقهی عروس را جا گذاشته بود لای جانماز مخمل سبز مکهای و چون آقای عاقد چند جای دیگر هم مجلس داشت، مجبور شدند حلقه هدا را از دستش دربیاورند و بدهند به رضا که دست عروس کند...
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر