نرسیده عصایش را زمین گذاشت و کیسه ها را باز کرد.اگر حال به این منوال نبود شاید کسی لب به شوخی وا می کرد، ولی همه ساکت ماندند تا خودش بگوید: میبینم که به خیالتان سجل آوردم و پول که بشود باز رای خرید. نه آقا...
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر