ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
سینما به روایت اسلاوی ژیژک

صفحه اصلی / نقد /

نقد

سینما به روایت اسلاوی ژیژک

نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: سعید نوری
نقد
ناشر: روزبهان
تاریخ انتشار: 1389
116 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    9,90€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    ما برای پیشگیری از مواجهه با قفلِ بی‌کلیدِ زندگیِ واقعی به رویا پناه می‌بریم، اما در رویا به چیزهایی بر می‌خوریم که حتی از زندگیِ واقعی هم وحشتناک‌ترند. پس نهایتا ذره ذره از رویا به زندگی واقعی می‌گریزیم. فیلم با این دیدگاه آغاز می‌شود که رویاها متعلق به کسانی هستند که نمی‌توانند یا اینقدر قوی نیستند که واقعیت را تحمل کنند و با این دیدگاه به پایان می‌رسد که واقعیت متعلق به کسانی است که اینقدر قوی نیستند که بتوانند با رویاهایشان مواجه شوند.

     

    تحلیلِ سینماییِ ژیژک بیشتر از هر چیزی بر دلالت‌های ضمنی استوار است. وی شیوهٔ جدیدی را برای تحلیلِ متنِ فیلمیک ارائه داده که به هیچ وجه با شیوه‌های قبلی برابر و همسان نیست و حتی در بسیاری از مواقع هم کمکی به درکِ لایه‌های رواییِ فیلم نمی‌کند و از سوی دیگر، آشناییِ قبلیِ مخاطب با اصطلاحات و گزارش‌های کسانی همچون فروید، لاکان، هگل و کانت را می‌طلبد. به عنوانِ مثال، ژیژک جهتِ نقدِ فیلم Brassed Off، ساختهٔ کارگردانِ انگلیسی «مارک هرمن»، برای اینکه از مسائلی همچون تمنای درونی یا مسائلِ هگلی مثل «نفی در نفی» و یا منطقِ اروتیسم سخن به میان آورد، صحنه‌ای از فیلم را پیش می‌کشد که دخترِ جوانِ فیلم، پسرِ موردِ علاقه‌اش را برای خوردنِ قهوه به آپارتمانش دعوت می‌کند و وقتی پسر می‌گوید «می‌آ‌‌‌‌یم ولی من قهوه دوست ندارم»، پاسخ می‌دهد «عیبی ندارد چون من هم در خانه قهوه ندارم!»؛ ژیژک می‌گوید «این صحنه، به بهترین شکل، بدون آنکه صریحا چیزی بگوید از تمنای جنسی پرده برمی‌دارد» و «دو پاسخِ منفیِ آنکه نتیجه‌اش امری شدنی است، مبحثِ نفی در نفی هگل را یاد آوری می‌کند». مثالی دیگر از این نوع رویکردِ ژیژک، «فیلم نینوچکا» اثر «ارنست لوبیچ» است، جایی که قهرمان فیلم در کافه‌ای «سفارشِ قهوهٔ بدونِ خامه می‌دهد» و پیشخدمت جواب می‌دهد «قربان خامه تمام شده می‌خواهید قهوهٔ بدونِ شیر برایتان بیاورم؟» در اینجا ژیژک اعتقاد دارد که «این دیالوگ، دیالکتیکِ هگل است. قهوهٔ بدونِ شیر با قهوهٔ بدونِ خامه متفاوت است و شاید به بیانِ بهتر، قهوه با غیابِ شیر، سفارش مشتری بوده است و قهوه با غیابِ خامه، پیشنهادِ پیشخدمت. در حقیقت موقعیت‌هایی هست که کسی چیزی را نفی می‌کند و سپس دوباره نتیجهٔ آن را نفی می‌کند ولی نتیجهٔ دوم، مثبتِ اولیه نیست یعنی به عبارتی، مشتری «قهوهٔ تنها» نمی‌خواهد بلکه «یک قهوه بدونِ چیزی» می‌خواهد». او بر این باور است که این گونه دیالوگ‌ها راه را برای دانستنِ مفاهیمِ پیچیدهٔ هگلی هموار می‌کنند. از سوی دیگر در مواردی، تحلیلِ ژیژک کاملا برعکسِ مفهومی است که مخاطبان و منتقدان بدان می‌اندیشند. او در بابِ فیلمِ تایتانیک معتقد است که «بیشترِ تماشاگران، این فیلم را یک داستانِ عشقی سر راست می‌دانند و بیشترِ منتقدان به لحنِ ضد سیستمی آن اشاره می‌کنند، به اینکه مسافرانِ ثروتمند بی‌رحم‌اند در حالی که افرادِ مقیم عرشه‌های پایینی همدل‌تر هستند. اما این فیلم بیشتر از آنکه نظمِ اجتماعی را بر اندازد، آن را تقویت می‌کند. روایتِ اصلی دربارهٔ دختری متمول و تباه شده است که هویت خود را از دست داده است. او به سراغِ عاشقی از طبقهٔ پایین می‌رود تا سر زندگیِ خود را بیابد، تا تصویرِ اِگو یا «منِ» خویش را کامل کند. عاشق نیز عملا تابلوی وی را می‌کشد و سپس بعد از اینکه کار انجام شد، پسر می‌تواند برود و گورش را گم کند! او یک میانجی‌گرِ محو شوندهٔ محض است. این یک داستانِ عشقی نیست، استثماری خون آشام گونه و خودخواهانه است»!



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر