برشی از کتاب
شعرهای این کتاب (جز چند شعری که در آخر کتاب آمده اند و تاریخ دارند) در سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹ سروده شدهاند و قرار بود همان سالها منتشر شوند که نشدند. پس داستان این کتاب، داستان غریبی نیست، همان داستان غریبههاست. در پاییز یا زمستان ۱۳۷۹، ناشر «روزنامهی تعطیل» را به همراه «مثل پرنده درخت را فراموش میکنی» به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برد برای گرفتن مجوز نشر. کتاب اول، نه آن موقع و نه بعدتر، که ناشرانی دیگر هم قصد انتشارش کردند، مجوز نگرفت. دومی هم با حذف چند شعر در بهار ۱۳۸۰ منتشر شد؛ زمانی که من دیگر ایران نبودم و هرگز نفهمیدم که بر سر آن کتاب چه رفت.
در خارج از ایران، از انتشار کتاب سر باز زدم؛ به دلایل گوناگون که چون و چرایش بماند. چند شعر از شعرهای این کتاب، به مناسبتهایی در سایتهای اینترنتی منتشر شدهاند؛ اما مابقی برای اولین بار است که منتشر میشوند. نتیجهی مثبت منتشر نشدن این کتاب در همان سال ۱۳۷۹ این بوده که چند شعر دیگری که پس از خروج از ایران در همان حال و هوا بودهاند حالا به این کتاب افزوده شدهاند و از مضارش آیا لازم است که بنویسم؟ منتشر نشدن این مجموعه، نه فقط باعث شد شعرهایی که مکاشفهای یا سر و کله زدنی با زبان روزنامهنگارانه بود، بههنگام به دست خوانندهاش در همان بگیر و ببندها و بزن و بکشها نرسد، بلکه مرا برای پانزده سال از انتشار هر کتاب دیگری بازداشت.
در همان موقع با بریدههایی از روزنامههای توقیف شده از صدر مشروطیت تا سال ۱۳۷۹، کولاژهایی درست کرده بودم که در متن کتاب و لابهلای شعرها بیایند؛ یک جور روایت تاریخی و فضاسازی برای شعرها. آنها را هم در این کتاب آوردهام، با همان قصد. و دیگر میماند اینکه چرا حالا؟
چرا درست در پانزدهمین سالگرد تبعید، در همهی معانی دور و نزدیکش، ترک عادت کردهام؟ نمیدانم. فشار کارهای بعدی است که پشت این دفتر منتظر و معطل ماندهاند؟ پس دادن یک بدهی قدیمی به دستگاه سانسور است؟ کمک تکنولوژی است که مرزها را در هم ریخته و رسیدن کتاب به خوانندگان در داخل کشور را آسانتر از گذشته کرده؟ شیوهی دسترسی آنلاین و انتشار بر اساس تقاضاست که دارد رایج میشود و از هراس تلنبار شدن کتابهای چاپ شده و بدبختی توزیع آنها میکاهد؟ تشویق و ترغیب و گاه حتی سرزنش دوستان است؟ نمیدانم. اما میدانم همهی اینهاست و یک حس ناگفتهی ناگفتنی؛ دلتنگی غیرقابل تحمل شدهای برای نوشتن و گفتن به سیاق و زبان دلخواه با کسانی که دوست میداری با آنها به شعر سخن بگویی یا قصهات را برایشان تعریف کنی.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر