این کتابنگاهی است به حاشیه و متن شعرهای تقدیمی احمد شاملو.
پرده یک سوی میرود: مرد زندانی(که پشت معجر دیدارگاه استاده، طفلش را تماشا میکند) در زیر لب گویاست: «کاش زندانیاش میکردند با من لحظهای، تا من درین زندان ببوسم چشمهایش را!» مرد مستحفظ که می تابد سبیلش را به خود آرام می گوید:
«بد نمی شد!» پرده...
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر