ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
داستان‌های پراکنده

صفحه اصلی / داســــــتان کوتاه /

داســــــتان کوتاه

داستان‌های پراکنده

نویسنده: استیفن کینگ
مترجم: احسان شفیعی زرگر
داســــــتان کوتاه
ناشر: نشر قطره
تاریخ انتشار: 1390
288 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    18,90€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    برنت گلوله‌ها را روی ریل سمت چپ ردیف کرد... کنار ریل به صف شدیم. گلوله‌ها جلو چشم‌های مصمم‌مان می‌درخشیدند. جان اولین کسی بود که صدای قطار را شنید، و وقتی به دستور برنت جلوتر رفتیم متوجه شدم دارم تند و تند زیر لب دعا می‌خواند. دووی کمی دورتر در سمت راست من ایستاد. صدای غرش واگن‌های قطار نزدیک شد، و کمی که بلندتر شد دیدم جان دارد تلو‌تلو می‌خورد. با خودم گفتم الان است که روی ریل غش کند، اما تعادلش را حفظ کرد و همه‌مان محکم سرجا ایستادیم. قطار نزدیک‌تر می‌شد. صدای وحشی چرخ‌هایش در گوش‌مان می‌پیچید، و من نگاه گنگم را به گلوله‌های روبه‌رویم دوخته بودم.... چشم‌هایم را بستم و همراه جان دعا کردم. بوق قطار هووو هووو هووو صدا کرد. مطمئن بودم که الان قطار بالای سرمان است. الان است که صدای ترکیدن پوکه‌ها و جهیدن سرب را بشنوم، و فرو رفتن فلز داغ را توی پایم حس کنم...‌



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر