داستان در سالهای بین ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ شمسی رخ میدهد. یعنی همان سالهای قدرت رضاخانی و کشف حجاب. حاج فتاح از کسبه خوش نام تهران در خانی آباد ساکن است. در گذشته تاجر شکر بوده و شکر از باکو به کربلا میبرده ولی چند سالی هست که صاحب کوره پزخانه آجر شده و رئیس صنف کوره پزان تهران نیز هست. پسرش که برای واردات شکر به باکو رفته است در راه برگشت کشته میشود و نگهداری از دو فرزند او (علی و مریم) بر عهده حاج فتاح قرار میگیرد.
قهرمان اصلی داستان همین علی فتاح است که در فصلهای دوازده گانه کتاب جایی خودش داستان را روایت میکند و در بخشهایی هم از زبان رضا امیرخانی پی گیر ماجرا هستیم. در خانه حاج فتاح نوکر خانه زادی به نام اسکندر زندگی میکرده که بعدها از خانهٔ حاج فتاح به منطقه ا که به گود معروف بوده منتقل میشود. فرزندان اسکندر، کریم و مهتاب از دوستان علی فتاح هستند که رفاقت علی با کریم از نظر مادرش (عروس حاج فتاح) درست نیست...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر