چقدر از این شهر به آن شهر و از این مملکت به مملکتی دیگر؟ این ور آب، آن ور آب، روی زمین، زیر خاک، همه زندگی که میشود فرار. دیگر آشنایی نمیماند که بویی شبیه عطرش در نسیم هواییت کند، وقت خوابگردی، میز و صندلیها را از جلو پات بردارد، مثل جریان برق بدود تو رگهای مغزت و از کما بیرونت بیاورد. آن وقت عاشق شوی و تا ابد درون معشوق بمانی…
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر