سهراب رویای جهانی نو در سر دارد. او جهان کهن و فرمانروایان آن را به هیچ میگیرد. افراسیاب و کاووس را. سودای آن را دارد که مرد عمل، آنکه در میدان دلاوری میکند و پهلوانی او معیار نام و بزرگیاست، بر تخت بنشیند. اما سهراب پاک ترفندهای جهان کهن و بازیهای آن را نمیشناسد و فاجعه از همینجا آغاز میشود.
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر