ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
دزد

صفحه اصلی / داســــــتان کوتاه /

داســــــتان کوتاه

دزد

نویسنده: شاهرخ تندرو صالح
داســــــتان کوتاه
ناشر: نشر افراز
تاریخ انتشار: ۱۳۸۸
۷۲ صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    6,90€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    گفت که دلش می‌خواد بره ارمنستان. گفت نامزدش اونجاییه. گفت توی یه مهمونی خونوادگی با نامزدش آشنا شده. گفت که نامزدش می‏گه عاشق ایرانم. گفت که بهش گفته‌م اینجا دیگه چیزی واسه عاشقی وجود نداره. گفت که حتی گفته، اینجا آدم عجیب تنها و تنها و تنهاس. گفت که تنهایی رو دوس داره. گفت که توی این یه موضوع باهم اشتراک نظر دار‌ن و برای همین می‏خوان زندگی کنن باهم. گفت که منتظر یک فرصت بسیار خوبه تا قال قضیه را بکنه. گفت که صبح‌ها پاتوقم جلو بازاره. گفت اگر این وظیفه مظیفه‌ها گیر سه پیچ ندن می‏شه روزی ده دوازده تومن کاسب شد. گفت که از این ده دوازده تومن، چار تومنش، شیرین می‏ره توی خندق بلای بنزین. گفت ما دولتی مولتی نیستیم و کارت و مارت بنزین هم نداریم، آزاد می‏خریم لیتری چارصد چوق. گفت که اگه آزادش کرده بودن سنگین‌تر بودن. گفت ما پولمون از پارو بالا می‏ره ولی خودمون توی گند و گه و کثافت دست و پا می‏زنیم. بعدش پرسید: شما که بهتون میاد سوات موات داشته باشین بگین همه جای عالم اینجوریه...



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر