خوب نگاه كردم چهجورى قهوهش رو مىخوره. جرعههاش رو آروم بالا مىكشيد، با سماجت، مثل يه حيوونى كه طعمهش رو با ولع مىخوره و بعدش خونش رو با وجد مىنوشه. ماتئى ویسنى یک | تماشاچی محکوم به اعدام |
در این مجموعه، ناکجا داستانهایی را پیشنهاد میکند که به دلایل گوناگون و نه همیشه قابل درک به آسانی در اختیار مخاطب قرار نگرفتهاند... بیخبر از آن که ادبیات آزادی خودش را دارد...