حالا چشمت افتاده به تابلوي شكستهی آن طرف خيابان! همان تابلوي آبی و خاكستری. اين ور تابلو كه نوشته «روزنامه» سالم است، ولي آن ورش را شكستهاند. لابد اسم روزنامه نوشته شده بوده. حتمن پراوداست. خودش بايد باشد. اين هم جای سنگ دموكراتهاست. چماقدارهای يلتسينِ عرقخور! فقط آنها جرات دارند به تابلوي روزنامهها سنگ بزنند. مخصوصن اگر لانهي بلشويكها هم باشد. خودت هم نميدانی كدام وري هستی! تو كه حالت از دموكراتها به هم میخورد، چطور كارهايشان دلت را خنك میكند؟ هم دورهایهای تو همه اين طوریاند فئودور؟! گير كردهاند بين زمين و هوا؟ میگويی: «دشمنِ دشمن من، دوست من است.»
چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگلبوکز بخوانید.
با کلیک کردن روی این قسمت سری هم به صفحه فیسبوک این کتاب بزنید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر