این نمایشنامه حکایت مردی است با چمدانهایی به دست که با عنوان جهانگرد وارد پاریس میشود. شهر به گونهای عجیب، به ونیز شباهت دارد، زیرا در این شهر مردم با قایق رفت و آمد میکنند. مرد به قصد شناخت اصل و ریشهاش، چمدان به دست، به همراه همسر و دخترش، به منزل اجدادیاش باز میگردد و در آنجا، مادر، پدر، مادربزرگ و پدربزرگ مادریاش را ملاقات میکند. اوژن یونسکو در این نمایشنامه داستان دو سفر را تعریف میکند: سفر یک جهانگرد و سفر به درون خویش. مرد جهانگرد کودکیاش، خانوادهاش، مردگانش، زندههای خانوادهاش و خاطراتش را دوباره کشف میکند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر