حساسيت شاعرانه عربي در زمينه عشق، ديالکتيکِ لذت و درد، چشمپوشي و تملک، سعادتمندي و حسباختين از انديشمندان برجسته قرن بيستم است که افکارش برخي از لحظات ملتهب تاريخ جهان را بازتاب ميدهد. دنياي باختين دنيايي دستخوش تغيير بود ــ با گذشتهاي در حال فروپاشي و آيندهاي شکلنيافته. انسانهاي بزرگ مانند سرزمينهايي که فصول گوناگون را تجربه ميکنند داراي طبيعتي آکنده از دشتهاي وسيع، کوههاي سر به فلک کشيده، چشمهسارهاي فراوان و برکههاي کوچک و بزرگاند. دوزبانگي باختين از زمان طفوليت، آشناييش با زبانها و فرهنگهاي گوناگون در حين تحصيل و شرکت در گروههاي مطالعاتي که بهندرت افرادي همفکر و حتي همرشته در آنها يافت ميشد، در کنار عدم تعين تاريخي و اجتماعي زمانهاش ردپايي مثبت و سازنده در انديشه او باقي گذاشتهاند. آراء باختين چون رودي خروشان نهتنها همواره جاري است و راه به عرصههاي نو باز ميکند، بلکه در بستر خويش نيز نميگنجد و در کار بسط و تعميق گذرگاههاي نخست خود است. نگاه معرفتشناختي و هستيشناختي ويژه او به جهان در تمام نظراتش، ازجمله مکالمهگرايي، دگرمفهومي، کارناوالگرايي و چندصدايي، تجلي يافته و در همه ايدههايش احترازي قاطع از جزمگرايي، اقتدارطلبي و مطلقانديشي مشاهده ميشود. علاقه وافر باختين به گونه ادبي رمان نيز از همين نگرش نشئت ميگيرد، چرا که بر اساس نظرات باختين هويت رمان در گرو تن ندادن به قوانين منجمد و خشک ادبي است را نمودار ميسازد. اين حساسيت، ضد لذتي است که با درد ميجنگد تا نابودش کند، ضد دردي است که ميخواهد هرگونه لذت را نفي کند. وحدت لذت و درد، در اين سطح، نشانه والايي و بلندي احساسات شاعر جاهلي است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر