اون روزا خوب یادمه | یه روزی بابام اومد | مادرمو کتک زدش | بعدشم فرشامونو برد و فروخت | مادرم گریه میکرد | من میخواستم بابامو نفله کنم | من هنوز بچه بودم | خبر نداشتم که باید | یه نفر پیدا میشد "فقر" و میزد
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر