بدیهی است كه سیاوش كه محكوم به گناه ناكرده است، باید در دل آتش فرود رود و اگر بیگناه باشد سالم از آن بیرون بیاید.سیاوش اسطورهای است كه زندگیای كاملاً تراژیك و غمبار دارد. همین انتخاب خود بهترین زمینه و پتانسیل را فراهم میكند كه با هر نوع نگاهی بتوان به یك متن دراماتیك رسید. نغمه ثمینی هم با متفاوتترین و نوینترین نگاه ممكن ”سیاوش” را مورد كنكاش قرار میدهد تا با احیای چنین اسطورهای، مخاطب با او آشنا شود، كه بودن چنین اسطورههایی دال بر نجابت یك ملت است و اگر امروز چنین شخصیتهایی حضور كمرنگی در جامعه دارند، خبر از بیچارگیهای رایج میدهد.
عملكرد ثمینی در زمان نگارش «اسبهای آسمان خاكستر میبارند» نوعی اقتباس آزاد و دراماتورژی نوین است. آزاد از این جهت كه ثمینی خود را در قید و بند اسطوره ”سیاوش” قرار نمیدهد، بلكه از منظر خود كه تكنیك زمینهساز آن است، سیاوش را مورد كنكاش قرار میدهد. دراماتورژی نوین هم به لحاظ اتفاقاتی است كه در متن و اجرا، اسطوره را به زمان حال میآورد و آن را امروزی مینماید. ”سیاوش” در«اسبهای آسمان خاكستر میبارند» صرفاً یك اسطوره مكتوب و كهن نیست، بلكه این شخصیت تمثیلی از انسان امروز با نداشتههای بسیارش است. انسانی كه در زمانه حاضر تن به جنگ، گریز، غربت نشینی و عدم ارتباط میدهد و دیگر از آن حالت حقیقی خود مبرا میشود.
رضا آشفته
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر