داستان، روایتگر احوالات یوگنی ایرتینیف جوان است که پیش از ازدواج، با زنی شوهردار به نام ستپانیدا در ارتباط بوده و پس از ازدواج هرگز نمیتواند از فکر ستپانیدا رهایی پیدا کند. یوگنی از طبقه ملاکین و ثروتمندان است و ستپانیدا صرفا یک کارگر است. او بعد از ازدواج، جای جایِ زندگیاش را آلوده به خاطرات ستپانیدا مییابد و برای رهایی از این اوضاع آزارنده دو راه بیشتر ندارد، کشتن ستپانیدا، و یا از میان برداشتن خود...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر