در این رمان راوی یک نقاش مسن است که آثارش در قالب یک نمایشگاه مرور آثار در شهر تورنتو، برگزار شده است. این نقاش به موازات مواجهه با آثار قدیمیاش، خاطرات و سرگذشتهای هنری و سیاسیاش را در ذهن مرور میکند. کل این رمان فضای تاریکی دارد و بهنوعی از تفکرات فمنیستی مؤلف، نشأت گرفته است.
ماجراهای رمان «چشم گربه» از آنجایی آغاز میشود که زنی میانسال، در یک نمایشگاه نقاشی، آثار قدیمی و جدیدش را به نمایش میگذارد. این نقاش، که راوی و شخصیت اصلی داستان هم هست، غرق در افکار خود میشود و به گذشتههای دوری میاندیشد که حوادث اجتماعی و هنری خاصی در زندگیاش روی داده و بر شخصیت وی نیز تاثیر گذاشته بود. «چشم گربه» تنها داستان زندگی شخصیتهایی داستانی آن در طول سالهای مختلف نیست؛ مخاطب این رمان، به خوبی با فضای اجتماعی و فرهنگی کانادا، در میانه قرن بیستم، آشنا میشود و با «چشم گربه» نگاهی میاندازد به عناصر فرهنگی این دوره و جنبشهای فمینیستی كه در آن زمان به وقوع پیوسته بود. «چشم گربه» را میتوان بازتابی از دوران کودکی و نوجوانی شخصیت اول داستان دانست. اثری که نویسنده به وسیله آن، حس نوستالژی را در خواننده زنده نگه میدارد و احساساتی مشترکی را با وی ایجاد میکند. الین ریسلی در کودکی همواره مهرهای را در کیف قرمز خود نگه میدارد که شبیه چشم یک گربه است، چشمی که بعدها، به صورت ناخودآگاه، به یکی از محورهای نقاشیهای او تبدیل شد. در حقیقت، ورود به محل زندگی دوران کودکی و نگریستن به همین چشم گربه است که به او کمک میکند خاطرات خود را بازیابد. خاطراتی گمشده در پسِ ذهن راوی، که در حقیقت پایهگذار تمامی زندگی و شخصیت او نیز هست. شخصیت اول داستان، در نمایشگاه آثارش، چیزی بیش از تحسین منتقدان مییابد. خیابانهای آشنا، مناظر قدیمی و عناصر موجود در نقاشیهای او، خاطراتی را برایش زنده میکند که در طول سفرهایش در سرزمین مادری خود، کانادا، تجربه کرده بود.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر