شکار پروانههانویسنده: علیرضا عطاراناین کتاب را ببینیدخریددر مقدمه این کتاب میخوانیم: «در زندگی اصلا «پول و مادیات برایم مهم نبودند. هیچ وقت عاشق نشدم، و هرگز به زنی دلبسته نشدم. گرچه اعتراف میکنم زنم را دوست دارم، اما ...
شکار پروانههانویسنده: علیرضا عطاراناین کتاب را ببینیدخریددر مقدمه این کتاب میخوانیم: «در زندگی اصلا «پول و مادیات برایم مهم نبودند. هیچ وقت عاشق نشدم، و هرگز به زنی دلبسته نشدم. گرچه اعتراف میکنم زنم را دوست دارم، اما ...
صفحه اصلی / شعــــــــــــــــر / شعــــــــــــــــر از خیابان ایرانینویسنده: فرزاد آبادی شعــــــــــــــــر ناشر: بوتیمار، ناکجاتاریخ انتشار: 139180 صفحهاین کتاب را بخرید خرید نسخه الکترونیک از ناکجا 4,99€ نسخه الکترونیک از گوگل 4,99€ خلاصه کتابحکایتی از کتاب نظرات شماخلاصه کتابیوسفی بودم که هرگز زلیخایی پشت، سرم نبود فقط برادرانی بودند که رو به روی برادرانم ایستاده بودند! چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید. حکایت این کتاب بخشی از کتاب "از خیابان ایرانی"عزیزان ِمصر یا فراعنه در پستو یوسفی بودم که هرگز زلیخایی پشت سرم نبود فقط برادرانی بودند که رو به روی برادرانم ایستاده بودند! آفتاب یا سردخانه از پلهای پشت ِسرم حرف نمیزنم وقتی که برگردم فقط آفتابگردانی هستم که برگشتهام... عبور یا بوسه بر قلاب ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر از همین گونه در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید ژان لوک لاگارس روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت محمد چرمشیر مردن به زبان مادری روجا چمنکار سنگهای نُه ماهه روجا چمنکار با خودم حرف میزنم روجا چمنکار وردی که برهها میخوانند رضا قاسمی از همین ناشر نخستین عشق و یک داستان عاشقانه دیگر ایوان تورگینیف آبهای بهاری یک داستان عاشقانه ایوان تورگینیف این زن بیعبور سایهها مردنیست بهاره نوروزی سده پیرهن پاره کن احسام سلطانی
صفحه اصلی / شعــــــــــــــــر / شعــــــــــــــــر از خیابان ایرانینویسنده: فرزاد آبادی شعــــــــــــــــر ناشر: بوتیمار، ناکجاتاریخ انتشار: 139180 صفحهاین کتاب را بخرید خرید نسخه الکترونیک از ناکجا 4,99€ نسخه الکترونیک از گوگل 4,99€ خلاصه کتابحکایتی از کتاب نظرات شماخلاصه کتابیوسفی بودم که هرگز زلیخایی پشت، سرم نبود فقط برادرانی بودند که رو به روی برادرانم ایستاده بودند! چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید. حکایت این کتاب بخشی از کتاب "از خیابان ایرانی"عزیزان ِمصر یا فراعنه در پستو یوسفی بودم که هرگز زلیخایی پشت سرم نبود فقط برادرانی بودند که رو به روی برادرانم ایستاده بودند! آفتاب یا سردخانه از پلهای پشت ِسرم حرف نمیزنم وقتی که برگردم فقط آفتابگردانی هستم که برگشتهام... عبور یا بوسه بر قلاب ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر از همین گونه در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید ژان لوک لاگارس روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت محمد چرمشیر مردن به زبان مادری روجا چمنکار سنگهای نُه ماهه روجا چمنکار با خودم حرف میزنم روجا چمنکار وردی که برهها میخوانند رضا قاسمی از همین ناشر نخستین عشق و یک داستان عاشقانه دیگر ایوان تورگینیف آبهای بهاری یک داستان عاشقانه ایوان تورگینیف این زن بیعبور سایهها مردنیست بهاره نوروزی سده پیرهن پاره کن احسام سلطانی
بخشی از کتاب "از خیابان ایرانی"عزیزان ِمصر یا فراعنه در پستو یوسفی بودم که هرگز زلیخایی پشت سرم نبود فقط برادرانی بودند که رو به روی برادرانم ایستاده بودند! آفتاب یا سردخانه از پلهای پشت ِسرم حرف نمیزنم وقتی که برگردم فقط آفتابگردانی هستم که برگشتهام... عبور یا بوسه بر قلاب ...
بخشی از کتاب "از خیابان ایرانی"عزیزان ِمصر یا فراعنه در پستو یوسفی بودم که هرگز زلیخایی پشت سرم نبود فقط برادرانی بودند که رو به روی برادرانم ایستاده بودند! آفتاب یا سردخانه از پلهای پشت ِسرم حرف نمیزنم وقتی که برگردم فقط آفتابگردانی هستم که برگشتهام... عبور یا بوسه بر قلاب ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر