سیدمیرکشاه آغا باتریها را از جیبهای واسکتش می کشد.
به کمپیرش می گوید: «شب، نان چی داریم؟»
«نماز خواندی؟»
«نی، وقت خبرها است.»
و رادیو را از پوشش می کشد و تیزتیز باتری هایش را آلیش می کند. رادیو را روشن می کند. پیچش را می چرخاند، قیژقیژ عوض شدن موج رادیویی را می شنود تا موج رادیو آمریکا یافت می شود به موقع یافت می شود.
گوینده می گوید:
«امروز پنجشنبه، 22 سنبله 1380. مطابق با 13 سپتامبر 2001 میلادی. صدای ما را از امریکا می شنوید. نخست خلاصه خبرهای...»
سیدمیرکشاه آغا نفس می گیرد و باز نفسی دیگر و گوشش را به رادیو نزدیک تر می کند و به آن می چسباند....
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر