ای کاش که... | پارهای از سیپارهی حکیم نیشابور است. به وام گرفتم تا بگویم: | قرار بود جای آرمیدن باشد... ولی نبود... | هیچ یک از لحظهها و اتفاقها و شکستها و موفقیتهایش. | دیگر آنکه قرار بود این کتاب مجموعهی کارهایم باشد... | ولی نیست. | برخی از آنها باید گم و گور میشدند، شدند. | برخی دیگر را هر چه گشتم پیدا نکردم. | ولی از میان آنهایی که بودند و میتوانستند چاپ شوند، | چندتایشان روی دستم ماندند... فضا تنگ بود و | سقف آسمان کوتاه. | ای کاش که جای آرمیدن بودی...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر