گودالی در ذهن خستهی این اتاق پرواز میکند. | پرده را کنار بزن! | (همچنان که شاخههای فرورفته در آن را میشکنی. | که گلدان را به ارتفاع باغچه پرتاب میکنی.| و نگاهت از هاویه و سنگ پر شده.) | ببین! روز رسیده. | اما هنوز شب در ذهن خستهی این اتاق | مانند گودالی، پرواز میکند.
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر