لحظه ای چند به خورشید نگه کردم | پس از آن | دیده را بستم | زیر پلک من | نقطه ای گرد و سیاه | چرخ زد ، چرخ زد و چرخ زد و دایره شد | مثل سنگی که در آب اندازی | و ازو دایرهها برخیزد | و ازو دایره ها بگریزد | نقطه ای گرد وسیاه...
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر