«کجا میریم بابا؟» جملهای است که توما، کودکی که از نظر ذهنی و جسمی معلولیت دارد، هربار که سوار ماشین پدرش میشود، به طور خستگیناپذیری تکرار میکند فرقی ندارد جواب چه باشد، کودک بیوقفه سوال خود را تکرار میکند.
فیروزی، مترجم این کتاب، در مقدمهای کوتاه که برای این اثر تالیف کرده، سوال «کجا میریم بابا» را مسالهای بنیادی برای انسان دانسته و نوشته است: «شاید این پرسش بنیادی ژانلویی فورنیه است که همچون یک ترجیعبند، مکررا از زبان فرزند معلولش تکرار میشود. فورنیه میگوید: این سوالی است که توما بدون وقفه از من میپرسد. او بیآنکه متوجه باشد، سوال بنیادیای را مطرح میکند که انسان از بدو خلقت برایش بیپاسخ مانده است.» مترجم در این مقدمه میافزاید: «فورنیه راوی زشتیها نیست، او زیباییها را نیز از یاد نبرده است. کتاب بسیار کوتاه است و شیوه مینیمالیستی و انتیمیستی خاص فورنیه را دارد. او توانسته است کوهی از قضایا و انبوهی از احساسات و هیجانات را در قالت تعداد اندکی کلمات بیان کند. جایزه مم فمینا 2008 به حق سزاوار او است.»
فورنیه، نویسنده این کتاب، در واقعیت هم دو فرزند معلول با نامهای توما و ماتیو دارد. این نویسنده در سال 1938 میلادی متولد شد ولی فعالیت ادبی خود را بعد از 52 سالگی و در دهه 90 قرن گذشته میلادی شروع کرد. «کجا میریم بابا؟» آخرین کتاب این نویسنده است که در سال 2008 منتشر شده و در همان سال به جایزه ادبی فمینا دست یافته است. «بابام هرگز آدم نکشت» و «من به جهنم نخواهم رفت» دو اثر معروف دیگر از این نویسنده فرانسوی هستند.
چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر