من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
صفحه اصلی / شعــــــــــــــــر / سفر به دیگر سو شعر شعــــــــــــــــر زرتشت برای چه میخندید؟نویسنده: علی عبدالرضایی شعــــــــــــــــر ناشر: ناکجاسفر به دیگر سو شعر تاریخ انتشار: 2013217 صفحهاین کتاب را بخرید خرید نسخه الکترونیک از ناکجا 7,99€ نسخه چاپی کتاب از ناکجا 15,90€ نسخه الکترونیک از گوگل 7,99€ خرید نسخه چاپی این کتاب از فروشگاه Lulu 15,90€ نسخه چاپی از آمازون - کشور مورد نظر را انتخاب کنید آمازون آلمان 15,90€ آمازون اسپانیا 15,90€ آمازون انگلستان 15,90€ آمازون ایتالیا 15,90€ آمازون فرانسه 15,90€ خلاصه کتابحکایتی از کتاب نظرات شماخلاصه کتابدلم لک زده برای پنیر خاکه | پل خشتی | سالی پاکه | کره | و آن همه دختر باکره | که حالا باید مادر یک شهر شده باشند | امسال هم پیش تو نیستم مادر چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید. با کلیک کردن روی این قسمت، سری هم به صفحه فیسبوک این کتاب بزنید. حکایت این کتاب برگهایی از کتاب "زرتشت برای چه میخندید" نوشته علی عبدالرضایی دوآلیزم دیگر نه خودکُشی میکنم نه خود زنی مردّدم مثل همه گودال پر کنم یا بسوزم چنان در تابوت که بسازم دود شاید که آتش بگیرد بهرامِ تازهای در گور و جهان از چنگ این دو شیرِ وحشی رها شود دیگر نه راست کارگر است نه چپ در کارخانه دستاندر کار خدایی که ساختهاند کاری نیست خداداری که جز خودآزاری نیست حالا که مرگ مثل ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر از همین گونه در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید ژان لوک لاگارس روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت محمد چرمشیر مردن به زبان مادری روجا چمنکار سنگهای نُه ماهه روجا چمنکار با خودم حرف میزنم روجا چمنکار وردی که برهها میخوانند رضا قاسمی از همین نویسنده زخم باز علی عبدالرضایی بدکاری علی عبدالرضایی خدایا مرا ببخش، حالا نه علی عبدالرضایی از همین ناشر سحر تصویر ترانه برومند وردی که برهها میخوانند رضا قاسمی تجربههای اخیر امیررضا کوهستانی در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید ژان لوک لاگارس
صفحه اصلی / شعــــــــــــــــر / سفر به دیگر سو شعر شعــــــــــــــــر زرتشت برای چه میخندید؟نویسنده: علی عبدالرضایی شعــــــــــــــــر ناشر: ناکجاسفر به دیگر سو شعر تاریخ انتشار: 2013217 صفحهاین کتاب را بخرید خرید نسخه الکترونیک از ناکجا 7,99€ نسخه چاپی کتاب از ناکجا 15,90€ نسخه الکترونیک از گوگل 7,99€ خرید نسخه چاپی این کتاب از فروشگاه Lulu 15,90€ نسخه چاپی از آمازون - کشور مورد نظر را انتخاب کنید آمازون آلمان 15,90€ آمازون اسپانیا 15,90€ آمازون انگلستان 15,90€ آمازون ایتالیا 15,90€ آمازون فرانسه 15,90€ خلاصه کتابحکایتی از کتاب نظرات شماخلاصه کتابدلم لک زده برای پنیر خاکه | پل خشتی | سالی پاکه | کره | و آن همه دختر باکره | که حالا باید مادر یک شهر شده باشند | امسال هم پیش تو نیستم مادر چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید. با کلیک کردن روی این قسمت، سری هم به صفحه فیسبوک این کتاب بزنید. حکایت این کتاب برگهایی از کتاب "زرتشت برای چه میخندید" نوشته علی عبدالرضایی دوآلیزم دیگر نه خودکُشی میکنم نه خود زنی مردّدم مثل همه گودال پر کنم یا بسوزم چنان در تابوت که بسازم دود شاید که آتش بگیرد بهرامِ تازهای در گور و جهان از چنگ این دو شیرِ وحشی رها شود دیگر نه راست کارگر است نه چپ در کارخانه دستاندر کار خدایی که ساختهاند کاری نیست خداداری که جز خودآزاری نیست حالا که مرگ مثل ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر از همین گونه در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید ژان لوک لاگارس روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت محمد چرمشیر مردن به زبان مادری روجا چمنکار سنگهای نُه ماهه روجا چمنکار با خودم حرف میزنم روجا چمنکار وردی که برهها میخوانند رضا قاسمی از همین نویسنده زخم باز علی عبدالرضایی بدکاری علی عبدالرضایی خدایا مرا ببخش، حالا نه علی عبدالرضایی از همین ناشر سحر تصویر ترانه برومند وردی که برهها میخوانند رضا قاسمی تجربههای اخیر امیررضا کوهستانی در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید ژان لوک لاگارس
برگهایی از کتاب "زرتشت برای چه میخندید" نوشته علی عبدالرضایی دوآلیزم دیگر نه خودکُشی میکنم نه خود زنی مردّدم مثل همه گودال پر کنم یا بسوزم چنان در تابوت که بسازم دود شاید که آتش بگیرد بهرامِ تازهای در گور و جهان از چنگ این دو شیرِ وحشی رها شود دیگر نه راست کارگر است نه چپ در کارخانه دستاندر کار خدایی که ساختهاند کاری نیست خداداری که جز خودآزاری نیست حالا که مرگ مثل ...
برگهایی از کتاب "زرتشت برای چه میخندید" نوشته علی عبدالرضایی دوآلیزم دیگر نه خودکُشی میکنم نه خود زنی مردّدم مثل همه گودال پر کنم یا بسوزم چنان در تابوت که بسازم دود شاید که آتش بگیرد بهرامِ تازهای در گور و جهان از چنگ این دو شیرِ وحشی رها شود دیگر نه راست کارگر است نه چپ در کارخانه دستاندر کار خدایی که ساختهاند کاری نیست خداداری که جز خودآزاری نیست حالا که مرگ مثل ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر