هیچ راهی نیست. فقط یک پل فرسوده و چوبی. همه میروند. ناخواسته یا خواسته پایش را روی پل میگذارد با ترس و لرز. تختههای نازک چوب که با ریسمان نازکی به هم بسته شده میلرزد. با هر گام ، پل تکان میخورد. همهی تنش میلرزد. سردش شده. دندانهایش به هم میخورد. رهگذران هر لحظه بیشتر و بیشتر میشوند.عجله دارند همه...
نویسنده در این كتاب اغلب متاثر از موضوعاتی نوستالژیک بوده و سعی داشته تا لحنی توصیفی را در بیشتر داستانهای این كتاب به كار ببرد. وی با نگاهی كه از برخی موقعیتها و دورانهای خاص زندگی فاصله گرفته، موضوعات مد نظرش را با نوعی اطمینان كه در گذر زمان حاصل شده، نوشته است و در تلاش بوده تا با دقتی عمیق از عهده توصیف موقعیتها و آدمهای داستانیاش برآید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر