![]() | نفرین به اژدها. نازایی بسی به نیكبختی نزدیكتر است تا بارداری، و در حسرت طفلی بودن بسیار آسانتر از آنكه آدمی پارهی جگرش را به خون دل بپروراند، از مغزش خورشی سازند گوارای شكم ماران. رضا قاسمی | ماهان کوشیار و چو ضحاک شد بر جهان شهریار | ![]() |
لبخند
زندگی | دلخوشیِ سادهلوحانهایست | لبخندیست | از سرِ رضایت و تسلیم | که بر چهرهام نمینشیند
باید لبخند بزنی به حادثه | کنار رود دراز بکشی | و طوری که هیچکس نشنود | با گوشماهیها دردِدل کنی
آنچه میدیدم، نه مردی از نفس افتاده بلکه کسی بود که روزگاری ساعتهای عمرش را یکنفس دویده و حالا، تنها، ایستاده و لبخند میزد. (درباره نادر ابراهیمی)
بعدها فهمیدم وقتی مرگ در دو قدمی است آدم درستتر لبخند میزند. انگار میفهمد باید لبخند بزند این روزهای معدود باقیمانده را.