ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که گهوارهمان را تکان میداد علی عبدالرضایی | زخم باز |
زندگینامه
آثار این نویسنده در ناکجا
دریای بسته
خریدنویسنده: گروهی
مترجم: مهدی فرج پور
جملات منتخب
ارُهان ولی: ديوونه میكنه آدم رو اين دنيا؛ | اين شب | اين ستارهها | اين بو | اين درخت سراپا شكوفه...
ارُهان ولی: سری احساس میكنم توی سرم، | معدهای توی معدهام، | پايی احساس میكنم تو پاهام، | نمیدونی توی چه ازدحامیام.
اُرهان مراد آری بورنو: تا دنيا دنياست، | اميد نونِ فقيراست | بخور محمد، | بخور.
اُكتای رفعت: ...اون قدر غرق فكرم كه نگو و نپرس؛ | باز حواسم پرت شد و به جای نون، | دارم ستاره میخورم.
الهامی بكيرتز: «...ای كاش دو جان میداشتم؛ | تا دو بار میمردم.»
هجت نجاتی گيل: «رفتن» اگر بگذرد از فكرم، | آنی میپرسم از خودم كه هی... |كجا؟ | چگونه؟ | كِی؟ | اگر كه درگذشتم از اين فكر، | میخوابم...
ناظم حكمت: ...خاله جون، عمو جون، | امضايی بدين كه بچهها كشته نشن، | تا بتونن شيرينی هم بخورن...
مظفر تايپ اوسلو: هركه خاطراتم رو خواند، | خواهد گفت: | بيچاره | آدم بدبخت |ايمونش از دست رفته بود از فقر.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر