رسول یونان در مجموعه شعر «آکوردی برای صرف شام» از ممکنها حرف میزند، از آنچه می تواند روی دهد یا روی داده است و از آنچه روی خواهد داد خبری نیست، مگر که بتوان با توجه به واقعیتهای ملموس زندگی، زمان وقوعشان را تخمین زد. در یکی از شعرهای این مجموعه می خوانیم:
«با هم این شعر را شروع کرده بودیم
زیبایی از تو بود و
کلمات از من اما پاییز آمد همه چیز را به هم ریخت
حالا تنها در ادامه این شعر خیابان خلوت است
کودکی سنگ پرتاب میکند
تنها چراغ روشن در مه میشکند.»
-------------------------------------------------
ماه از پنجره دور میشد
مثل قویی سفید
بر آبهای سیاه
مسافر با ترس چمدانش را میبست
میترسید
کسی بدرقهاش نکند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر