خانهروشنی و چهار نمایشنامهی دیگر به نامهای:
دعوت، دست بالای دست، خوشا به حال بردباران و پیام زن دانا
غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود، او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایش خود را به چاپ سپرد. در دانشگاههای تبریز و تهران پزشکی و روان پزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت های روان پریش و آشفته ذهن و کشف دردها و آسیب های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستانهای خود بهره گیرد. فضای داستانها و نمایشنامه هایش آکنده از در هم آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش می دهد. اولین مجموعه داستانش در 1339 ( به نام شب نشینی با شکوه منتشر شد. در مجموعه داستان به هم پیوسته عزاداران بَیَل (1342)،توپ و ترس و لرز (1346) از بدویت جغرافیایی برای ترسیم فضایی شگفتی ؛آفرین و ترسناک به خوبی بهره می جوید. از مجموعه داستانهایش می توان از واهمه های بی نام و نشان (1346)، گور و گهواره (1350) و از تک نگاریهای او اهل هوا(1345) و خیاو یا مشکینن شهر و از آثار نمایشی اش: لال بازیها، چوب به دستهای ورزیل آی با کلاه و آی بی کلاه و دیکته و زاویه را می توان نام برد. ساعدی در 1361 در فرانسه در گذشت و در جدار صادق هدایت بر خاک سپرده شد.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر