![]() | از پشت شیشهها مردم چه دورند. یه دنیای نقاشی شده. همه چیز روی پنجره حک شده. مصنوعی. بیحرکت. اگه من شیشه رو بشکنم چه اتفاقی میافته؟ آزيا سرنچ تودوروويچ | ازدواجهاى مرده | ![]() |
خلاصه کتاب
نقد
جملات منتخب
وقتی آدمهای پولدار چیزی به کسی هدیه میکنند، همیشه یک جایش میلنگد.
به اعتقاد من عصر ما فقط شایستهی یک لقب و نام است . "عصر فحشا". مردم ما به تدریج خود را به فرهنگ فاحشهها عادت میدهند.
هاینریش بل | عقاید یک دلقکعقاید یک دلقک
(اعتقاد، تدریج، شایسته، عادت، عصر، فاحشه، فحشا، فرهنگ، لقب، نام)
(اعتقاد، تدریج، شایسته، عادت، عصر، فاحشه، فحشا، فرهنگ، لقب، نام)
یک وسیلۀ درمان موقتی وجود دارد، آن اَلکُل است، و یک وسیلۀ درمان قطعی و همیشگی میتواند وجود داشته باشد، و آن ماری است. ماری مرا ترک کرده است. دلقکی که به مِیخوارگی بیُفتد زودتر از یک شیروانیساز مست سقوط میکند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر