این نمایشنامه سهشخصیت با نامهای «مرد اول»، «مرد دوم» و «مرد سوم» دارد که در ابتدای نمایشنامه جلوی در نیمهباز تاریکخانهای ایستاده و دور خود میچرخند و میخندند: «مرد اول، مرد دوم و مرد سوم جلوی در نیمهباز تاریکخانه ایستادهاند و به شدت میخندند، در خود میپیچند و دور خود میچرخند. از شدت خنده نفسشان بند میآید، آرام میگیرند، نفس تازه میکنند، شلیک خنده دیگری راه میافتد. به شانه همدیگر میزنند، همدیگر را هل میدهند، میخندند و دوباره میخندند. مرد اول خندههای عصبی دارد، روی زمین میغلتد و پاهایش را در هوا تکان میدهد و بلند میشود. لحظهای آرام میگیرند، هر سهنفر از سهجهت به در تاریکخانه نزدیک میشوند و میایستند. هرکدام حالت بهخصوصی گرفتهاند، قیافهها بهتدریج جدی و جدیتر میشود. مرد اول یک مرتبه فریاد میزند.» ساعدی در این نمایشنامه نیز به وضعیت اجتماعی آن دوره توجه داشته و با سبک و نثر خاص خودش به توصیف آن پرداخته است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر