بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
انسان
به قدری از عمر زمین میگذشت که اتفاق تمام شدن عمر یک انسان دیگر پیر شده باشد و چیزی بسیار طبیعی به نظر برسد.
از ایمان داشتن متنفرم. ایمان از انسان ابله میسازد. دلیلی میشود برای آسان از دست دادن و از دست رفتن. ایمان داشتن یعنی همهی کارها دلیلی هستند و دلیلی میسازند. ایمان یعنی... ایمان، خودش تصور بود. متنفرم از این کلمه که تو را از ما گرفت. متنفرم از تصور.
انسانهایی که در وقت بیداری مفیدند، به هنگام خواب هم از عهدهی زندگیشان برمیآیند.
انسان خوشبخت تنها به این دلیل احساس خوبی دارد که انسان سیهبخت بار سنگین و کمرشکنش را در سکوت به دوش میکشد. بدون این سکوت، این خوشبختی امکانپذیر نیست.
تراژدی این نیست که تنها باشی، بلکه این است که نتوانی تنها باشی. گاهی آمادهام همه چیزم را بدهم تا هیچ پیوندی با جهان انسانها نداشته باشم.
این اوج مصیبت انسان عصر ماست : له کردن آنهایی که نمیفهمیمشان: فهم خود را اوج فهم جهان دانستن.
طبق آخرین فرمولی که من کشف کردهام بین تعداد دروغهایی که انسان میشنود و تعداد دروغهایی که میگوید یک رابطه مستقیمی وجود دارد...!
بدن انسان برای یک عمر زندگی ساخته نشده است.
رنجاندن انسان دیگر وقتی که بدانی او را رنجاندهای احساس خوبی برای نوشتن میدهد. مجرمی و شعرت دفاع توست یا بهتر اعتراف تو.
انسان وقتی تسليم عادت ميشود ديگر تغيير داوطلبانه و خودخواسته كه ناشی از آگاهی باشد به ندرت اتفاق میافتد.
- 1
- 2