وقایع”ملودی شهر بارانی” نیز مانند اغلب نمایشنامههای رادی در جغرافیای مورد علاقه نویسندهاش (گیلان) میگذرد. مکانی که حضور دائمیاش در آثار رادی به عنوان یک تعلق خاطر ذهنی و نوستالژی قابل توجه است و این بار در ملودی شهر بارانی، حتی در نام نمایشنامه و یکی از محوریترین شخصیتهای اثر ـ که گیلان نام دارد ـ نیز مورد تاکید قرار گرفته است. شخصیت”گیلان” که در نهایت علت اصلی تحول پایانی مهیار(شخصیت اصلی نمایشنامه) محسوب میشود نیز در این اثر، بیشباهت به مام وطن نیست. چنان که رادی نمایشنامه را نیز به”مادرش گیلان، آن سبزهروی مهآلود” تقدیم کرده است.
زبان رادی در این نمایشنامه نیز مانند اغلب نمایشنامههایش از زبانی فاخر، موجز و پاکیزه استفاده کرده است. به طوری که در هیچ یک از دیالوگها و دستور صحنهها و ... نمیتوان واژهای زائد یافت. او با مختصرترین و گویاترین واژهها به ترسیم اندیشهاش میپردازد و با پرهیز از پرگویی، آن را در طول نمایشنامه مرحله به مرحله معماری میکند و به پیش میبرد. انسجام زیر بنای نمایشنامه نتیجه قطعی چنین رویکردی است که به ویژگی طبیعی و استعداد ذاتی متنهای رادی بدل شده است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر