این نمایشنامه، ماجرای زندگی مردی به نام ژان است که بعد از بیست سال دوری از مادر و خواهر خود، در حالی که ازدواج کرده و سرمایهای کسب کرده است به خانه باز میگردد تا مادر و خواهرش را نیز در خوشبختی خود سهیم کند. او بعد از ورود به مهمانخانهای که مادر و خواهرش آن را اداره میکنند متوجه میشود که بعد از گذشت این همه سال، خانوادهاش در لحظه ورود، او را نشناختهاند.
از خدای خودتان بخواهید که شما را همچون سنگ
کند. خوشبختی این است که آدم به جای سنگ
گرفته شود، تنها خوشبختی حقیقی. مثل سنگ عمل
کنید در مقابل تمام ریاها کر شوید و هرگاه
وقتش شد به به سنگ بپیوندید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر