ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که گهوارهمان را تکان میداد علی عبدالرضایی | زخم باز |
خلاصه کتاب
جملات منتخب
شب چه به روزمان آورده | كه از سايهمان هم میترسيم
گيسوانم را به قيچی میسپارم | تا افسانهها را نَكِشانم | به قلعهی تنهاييم
از اين حرفها گذشته بود | قايق خالی برگشته بود | دلم را به دريا زده بودم
آزادي چشمان زني است | كه حتي پس از سنگسار هم باز میماند
اتاقی میخواهم از آن خودم از آشپزخانه كه خيری نيست
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر