ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

طبیعت چه لذتی از داشتن ما می‌بَرد وقتی سراپا آشفته‌ایم؟ بزرگی هستی در برابر تجربه‌های تلخ ما چه حقیر و بی‌چیز جلوه می‌کرد. همه‌ی هستی به آسانی محو می‌شد و چیزی جز دغدغه‌ی ما جاودانه به نظر نمی‌رسید. سعید منافی |  پیر مرگ

جملات منتخب

همزیستی واژه‌ها، گاه در غایتِ مسالمت و گاه با خشونتی بی‌امان... جمله خود سخن می‌گوید، آزاد و رها، ثبت می‌شود بر جریده‌ی عالم دوامِ آن...

تو عادت داری در انتظار دلپذیر و دائمی هرگونه آینده‌ای باشی؛ اما من فکر می‌کنم ما داریم یک حرکت سریع، به یک معلوم نامعلوم رو تجربه‌ می‌کنیم و همه‌ی سرخوشی و شادی فعلی‌مون هم تو همینه...


به هر ترتیب من به اندازه‌ی خوردن یک چای در سکوت محض به آخر جاده نگاه کردم و از آن به بعد همیشه این‌طور فکر کردم که به اندازه‌ی خوردن یک چای تلخ و ته‌مزه‌ی شیرین دو حبه قند وقت هست که به آخر زندگی نگاه کنم.