بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
همزیستی واژهها، گاه در غایتِ مسالمت و گاه با خشونتی بیامان... جمله خود سخن میگوید، آزاد و رها، ثبت میشود بر جریدهی عالم دوامِ آن...
گایتری اعتراف میکنم که من شکل تو را از اسمت به وام گرفتهام. و نقابی با شکل تو بر خود گذاشتهام. بی آنکه تو را بشناسم. فقط اسمت را میشنیدم که در گوشهایم تکرار میشد که میگفت گایتری... گایتری و اسمها هم که همیشه صورت صاحبانشان را تکرار میکنند.
گاهی اصلاً معین نیست که این امراض میباشند که در قالب مرضا ساکن شدهاند یا که این مرضا هستند که در جسم امراض حضور دارند.
ولی گایتری تو در هنگامهی تسعیر و حتی تا همین حالا هم یک کلمهی مجردی که از ساحل رود راوی لاهور آوردهام. حتی اگر مکتوب هم نبودی که زهدانی مکتوب داشته باشی، زنانگی تو شکل ملفوظ اسم توست که با خود از ساحل رود راوی برداشته و به رونیز دارالمفتاح آوردهام. مگر میشود، کلمهای مثل اسم تو که حتی مکتوب هم نبود، از من بار بگیرد.
من به گایتری گفتم همانطور که دستهایت در رقص تکثیر میشوند، شلاق هم در رقصش بر پوست شانههایم تکثیر میشود. همانطور که تو در هر جایی نمیرقصی، شلاق هم هر جایی نمیرقصد. تنها در جایی مثل شانههای من میرقصد.
کلام ماهیتی شبیه به آتش دارد که میتواند در دست باطل قرار گیرد تا آنها آن را وارونه به کار گیرند.
برای همین چیزها بود که میباید رد درد را در جایی دیگر میزدم. تا در مکانی دیگر به غیر از تن آدمی به ملاقاتش میرفتم. مثلاً در مکانی به عین کلام. درد که تنها در نسوج تن آدمی پرسه نمیزند. گاهی هم ساکن اشیاء میگردد. حتی ممکن است در قاب عکسی منزل کند یا حتی در الفاظ یک صدا. باید کلمه بهترین مکان برای سکونت درد باشد که آدمی رنجش را در کلمه مستحیل میکند و بر صفحات کاغذ مینویسد تا درد را دور از خود محبوس کلمات کند. هر کلمه حامل چیزی از او بود، شاید در صحفهی کاغذ زندگی میکرد و من با کلمات، حضورش را کشف میکردم.
تنها احساس سوزندگی را ایجاد میکند.
آدم عشق و هوس رو يا كاملاً به یاد مىآره، يا كاملاً فراموش مىكنه... هیچ سايهاى توش وجود نداره.
شاید آدم احساس درد رو وقتى ديگه زجر نمىكشه فراموش مىكنه.
من يه داستان عاشقانه با تو مىخوام. اينو مىخوام. با تو زندگی كنم. يه داستان عاشقانه با تو. با تو برم. با تو توى يه خونه حبس بشم. اينو مىخوام. اينه. اينو میخوام.