![]() | من هم كه از كونياك متنفرم... بوى گند ادبیات مدرن رو مىده. هارولد پینتر | خیانت | ![]() |

همزیستی واژهها، گاه در غایتِ مسالمت و گاه با خشونتی بیامان... جمله خود سخن میگوید، آزاد و رها، ثبت میشود بر جریدهی عالم دوامِ آن...
خوشبختی یعنی اینکه گذشته را مدام پیش چشم نداشته باشی.
صداقت، راستش اصلا نمیتواند آدم را تبرئه کند.
ای کاش میشد با خیال یک نفر زندگی کرد ولی امکان ندارد. لااقل بعد از این ممکن نیست. خلایی که احساس میکنم بعضی وقتها با هیچ چیزی پر نمیشود.
تراژدی این نیست که تنها باشی، بلکه این است که نتوانی تنها باشی. گاهی آمادهام همه چیزم را بدهم تا هیچ پیوندی با جهان انسانها نداشته باشم.
شکر خدا که من هیچ خدایی را از هیچکس به ارث نبردهام. من آزادم که خدای خود را آنطور که دلم میخواهد مجسم و انتخاب کنم. خدای من مهربان، بخشنده، دلسوز، چیز فهم و اتفاقا خیلی هم شوخ است!
در زندگی هر کس يک نقطهی بدون بازگشت وجود دارد و در موارد خيلی کمی نقطهای است که ديگر نمیتوانی جلوتر بروی، وقتی به آن نقطه رسيديم تنها کاری که میتوانيم بکنيم در آرامش پذيرفتن واقعيت است.
از طوفان که درآمدی دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهادی. معنی طـــوفــــان همین است!
گیریم تا آخر عمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی! تحمل این موضوع، بسیار آسانتر از آنست که شب و روز با کسی سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمیفهمد!
میخواهم یک بار برای همیشه از بسیاری چیزها بیخبر باشم. حکمت، شناخت را هم محدود میکند.
اگر قرار است خدمتکار باشی، کسی را پیدا کن که از خدمتِ تو به بهترین نحو بهره جوید!