![]() | من هم كه از كونياك متنفرم... بوى گند ادبیات مدرن رو مىده. هارولد پینتر | خیانت | ![]() |

همزیستی واژهها، گاه در غایتِ مسالمت و گاه با خشونتی بیامان... جمله خود سخن میگوید، آزاد و رها، ثبت میشود بر جریدهی عالم دوامِ آن...
وقتی در اتاقخواب یک پشه پرواز کند، بهتر است به او اجازه دهی که با خیال راحت روی قسمتی از بدن بنشیند و خون بمکد. اگر مزاحم کارش شوی، برای سیر شدن بیش از یک جا را خواهد گزید.
(اتاق، اجازه، بدن، بهتر، خواب، خون، خیال، راحت، سیر، مزاحم، پرواز، پشه، کار، گزیدن)
اگر تجربهی دوران کودکی را چند باره در فردا تجربه کنم، به هم خواهم ریخت و باور خواهم کرد که همهی اتفاقات دوران کودکی در بزرگسالی در شکل و فرم دیگر، اما محتوای ثابت، تکرار میشوند. سخت است زندگی مشترکمان با دنیا که چنین تنشی را تجربه میکند.
(اتفاق، باور، بزرگ، تجربه، تنش، تکرار، ثابت، دنیا، دوران، زندگی، سخت، شکل، فردا، فرم، محتوا، مشترک، همه، کودک)
طبیعت چه لذتی از داشتن ما میبَرد وقتی سراپا آشفتهایم؟ بزرگی هستی در برابر تجربههای تلخ ما چه حقیر و بیچیز جلوه میکرد. همهی هستی به آسانی محو میشد و چیزی جز دغدغهی ما جاودانه به نظر نمیرسید.
(آسان، آشفته، بزرگ، تجربه، تلخ، جاودانه، حقیر، داشتن، دغدغه، طبیعت، لذت، محو، هستی، چیز)
میگفتی تعداد درندگان کمتر از دریدهشدگان است، اما قانون دریده شدن، با وجود برابر نبودن تعداد، بیعیبونقص اجرا میشود. تحمل میخواهد.
صحبت از عادت به زندگی کردن نیست. مشکل ما این بود که زندگی به ما عادت نداشت.
هر چیز باارزششده به دست ما آدمها، روزی ارزش خود را از دست خواهد داد. نه همهی آنها، همهی چیزهایی که پشتشان اشک، چشمه بود.
انسانهایی که در وقت بیداری مفیدند، به هنگام خواب هم از عهدهی زندگیشان برمیآیند.
حقایق را اغلب نمیتوان دید و باور کرد، چون خیلی حقیقیاند و ما چندان تربیت نشدهایم برای درک این واژهی اتفاقساز.
چرا این همه قانون برای زمان بیداری کشف و ضبط شد و در حال شدن است، ولی یکسوم هر روز ما در خواب سپری میشود و هنوز کسی فرمول جاذبه در خواب یا محاسبهی سرعت نور یا شتاب ثابت اجسام و... را در خواب کشف نکرده است.